جنگ ...
" در طول یک جنگ ارتجاعی و ناعادلانه ، یک طبقۀ انقلابی نمیتواند آرزویی جز شکست دولت خودی داشته باشد . این امر بدیهی است و فقط سوسیال =ملی گرایان هستند که جانب دولت خودی را میگیرند . " لنین
جنگ طبقاتی و جنگ های ارتجاعی و ناعادلانه .
ما بنا به اعتقاد و آرمان هایمان طرفدار جنگ طبقاتی و مخالف جنگهای ارتجاعی و ناعادلانه هستیم . اما در مقابل چنین جنگ هایی گفتن اینکه مخالف هستیم ، چیزی را بیان نمیکند . نظراتمان را بیان میکنیم .
آغاز پایان حکومت سیاه جمهوری اسلامی بدست دشمن .
اگر چه سرنگون نشود !
ضربۀ اول اسرائیل به حکومت جنایتکار اسلامی کاری بود .
گاهی ضربه ای در جنگ دشمنی با دشمن دیگر راه هموار میشود .
وقتی طبقات ستمدیده در مقابل حاکمیت در عمل زمین گیر شده اند ، ضربۀ دشمنی معادلۀ ثبات حکومت را بهم میزند .
در میانۀ جنگی میان حکومت و دشمنی دیگر به جای موضعگیری واقعی،سر دادن شعار: ما جنگ طلب نیستیم و این جنگ ما نیست ، یک حرف بیخود است .
اگر حکومت ایران جنگ کنونی را با موفقیت رد کند ( امر غیر ممکن)
به جلد اولش باز خواهد گشت . حاکمیت سیاه بر جامعه .
نتایج اولیۀ جنگ کنونی فرصت را از حاکمیت سیاه اسلامی گرفته و میرود تا سرنگون شود .
اسرائیل قوم پرستی که با ویرانی فلسطین نشان داد فاشیست
و جمهوری از قوم پرست هم بالاتر و ضد بشر است .
ضربۀ دشمن به دشمن !
نابودی زراد خانه های جنگی و کشتن سران جنایتکار حکومت جلاد اسلامی .
در جامعه ای که طبقات اجتماعی زمین گیر شده و اپوزیسیون آن سر در گم وقایع است ، جنگ است که وضعیت را تعیین میکند . سرنگونی هم ....
صاف و ساده ، شعار صلح و قطع
جنگ یعنی ترسیدن از خود .
شعار صلح و قطع جنگ یعنی پیروزی ، تداوم و سیه روزی جامعه ایران زیر سلطۀ حکومت جنایتکار اسلامی .
من با چپی که عملا" مارکسیسم و لنین را کنار گذاشته ، حرف و بحثی ندارم .
نابودی جمهوری اسلامی برداشتن بار سیاه و سنگینی است که بر گردۀ ما سنگینی میکند .
منجی ساختن از امریکا و اسرائیل بعنوان جنایتکاران در تاریخ در راستای سیاست های آنان قرار گرفتن است .
نابودی حکومت ایران هم از بار سنگین جنایات امریکا و اسرائیل کم نمیکند .
تز شکست دولت خودی و فکت از لنین هم به وضعیت اسفبار و ترادژی چپ
در هم ریخته کمک نمیکند .
یک سئوال از Behrooz Farahany
اگر این حکومت را ساقط کنند ،
موافقی یا مخالف ؟
در مقابل توضیحات ساده در مورد جنگ، جماعتی فالانژ امثال عزیز عارفی و بهروز فراهانی بدون نظر چه سینه زنی و الم شنگه ای راه انداختند.
آتش بس یعنی حکومت جلاد را از زیر ضرب و نابودی به در بردن .
یعنی بقای آن .
موضع امریکای تزویر گر و حقه باز حفظ نظام جنایتکار جمهوری اسلامی است و بس .
(1)
در جنبش زن زندگی آزادی بدلیل عدم همراهی و شرکت طبقات اجتماعی جنبش شکست خورد و حاکمیت ماند .
(2)
در جنگ کنونی حاکمیت که زیر ضرب و افتادن بود ، امریکای شیاد حکومت جلاد را از ساقط شدن نجات داد .
(3)
صلح و نجات حکومت در سایۀ امریکا ، پیروزی دشمن و بر آمدن روزگار سیاه برای جامعه خواهد بود .
(4)
صلح طلبان رنگارنگ و مخالفین سرنگونی نظام و جمهوری سیاه اسلامی پیروز شدگان این جنگ اند .
(5)
موضع راست روانه در قبال جنگ ، با پیروزی و صلح و آشتی برای دشمن همراه است .
با فاکتی از لنین در مورد جنگ و شکست دولت خودی مدعیان کمونیسم که با سکوت مارکسیسم و لنین را کنار گذاشته اند ، باز سکوت میکنند .
تجمع دیروز مراسم تشییع گلهای پرپر شده ، تمام نیروی انسانی حکومت سیاه بود .
موضع جریان چپ درقبال جنگ تکرار درس های خسته کنندۀ بچه اکابری بود که حرف جدیدی را نداشت .
سکوت در مقابل زدن به پایگاه های اتمی و نظامی ، کشتن سران و تضعیف حکومت و فقط سر دادن ما مخالف جنگیم و مرگ بر جنگ موضع که نیست .
مردم معترض ایران در قبال جنگ ، ضربات وارده دشمن به دشمن و سرنگونی حکومت موضع مخالفی نداشتند .
موضع مردم معترض و خواهان تضعیف و سرنگونی حکومت جلاد در قبال جنگ ، رادیکال تر از چپ بود .
سکوت و در واقع تائید در مقابل تضعیف و سرنگونی دشمن و خواهان شکست دولت خودی بدست دشمن درست ترین موضع بود و هست .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر