۱۴۰۴ آذر ۲۳, یکشنبه

 

سلطنت طلبان و جنبش آزادیخواهی ایران .

جنبش آزادیخواهی ایران در مقابله با حکومت با لمپنیسم و عقب ماندگی سیاسی موجود در جامعه یعنی سلطنت طلبی هم مواجه است .

مصالحۀ تاکتیکی رژیم شیاد و سلطنت طلبان سد راه جنبش آزادیخواهی در ایران .

نوک تیز حملۀ جنبش آزادیخواهی رو به رژیم شیاد و سلطنت طلبان است . هر دو از یک قماشند .

سلطنت طلبان در بدنه دو بخشند : بخشی نا آگاه ، فریب خورده و متوهم به سلطنت و بخشی جا افتاده و ایدئولوگ و سلطنت طلب به تمام معنا .

۱۴۰۴ آذر ۲۲, شنبه

 

زندگی من ...

لئون تروتسکی

مترجم: هوشنگ وزیری

https://marxists.architexturez.net/.../zm/zendegiye-man.pdf

بیوگرافی و شرح و تحلیلی از انقلاب اکتبر .

Reshad Mustafa-Soltani
نابغەای در تفکرات مارکسیستی بود .کە با داس خون آلود ژنرال جوگاشویلی ژوزیف استالین در مکزیک درو شد.تاریخ روسیە را نوشتە کە در ادبیات روسیە ،اوج شکوفائی و تسلط و نثر زبان روسی را در لابلای جملات منعکس کردەاست .انسانی فرهیختە و متفکر و خردمند و مبتکر ارتش سرخ بود .سپاس کاک بهروز کە انسان های والا را در ماسمیدیا مطرح میسازید .

بهروز شادیمقدم
ممنونم کاک رشاد عزیز .

Mahmoud Vatani
قلم تروتسکی فوق العاده است. کمتر رهبر سیاسی میتواند مثل او هر واقعه ای را چنین واقعی و جاندار به تصویر بکشد

Ali Omeedi
Mahmoud Vatani Ghazvini کاملا با شما موافقم. خوش قلم و خوش قریحه. لنین این توانایی های تروتسکی را میستود.

ئه سرین قادری
رفیق با اجازه من پست شما را کپی میکنم⚘

 

منصور دار عشقم و دانم که عاقبت

بر پای دار میکشد این پایداریم .

حکایت دار آویختن حسین منصور حلاج
از تذکره الاولیا عطار 

 13 دسامبر 2022 
 

تشکیل جلسات برای اتحاد در گام اول پایبندی به مارکسیسم را طلب میکند . گنجاندن هر ماده و تبصرۀ دیگری در گام اول گریز از پاسخگویی به مشکل و معضل غالب بر افکار آن جمع است .

موفقیت در فرموله کردن آئین نامه ها در پیشبرد یک اتحاد کاری فرمالیته است که در جریان مبارزه و در بطن حوادث این اتحاد چون مبنای نظری مستحکمی ندارد همچون حبابی باد میشود و به هوا میرود .

 

 چپ بر اساس عدول و دور شدن از مارکسیسم شکل گرفته و به گرایشات مختلف تقسیم شده است . این دور شدن تجدید نظر طلبی و رویزیونیسم ویرانگر بوده و اکنون برای هر اتحاد و ائتلافی باید ابتدا بر علیه این رویزیونیسم مبارزه کرد .

 

 اتحاد هر گروهی با نظرات مختلف که مبنای نظری آنان در وهلۀ اول تجدید نظر در مارکسیسم و مبانی اصلی آن است و اکنون مجددا" بر مبنای اتحادی دیگر به نام کمونیسم هم تناقض است و هم غیر ممکن .

۱۴۰۴ آذر ۲۱, جمعه

 

مارکسیسم و قیام
لنین
 
یکی از بدخواهانه ترین و شاید هم رایج ترین تحریفاتی که احزاب "سوسیالیست" حاکم ، در مارکسیسم وارد میکنند، این دروغ اپورتونیستی است که گویا تدارک دیدن برای قیام و بطور کلی با قیام به کردار یک هنر رفتار کردن، "بلانکیسم" است.
 
برنشتین سرکرده اپورتونیسم با متهم کردن مارکسیسم به بلانکیسم هم اکنون شهرتی اسفناک کسب کرده است و اپورتونیست های کنونی با فریادهای خود علیه بلانکیسم در ماهیت امر کوچکترین نکته تازه ای به "اندیشه های" بی مایه برنشتین نمیافزایند و "عیار" آنها را به قدر سرسوزنی بالا نمیبرند.
 
مارکسیست ها را به بلانکیسم متهم میکنند، زیرا قیام را یک هنر میشمارند! تحریف حقیقت از این فاحش تر ممکن نیست : حتی یک مارکسیست منکر این امر نیست که اتفاقاً مارکس است که صریح ترین و دقیق ترین و قاطع ترین نظر را در این زمینه بیان داشته ، قیام را درست یک هنر نامیده و گفته است : با قیام باید به کردار یک هنر برخورد کرد، باید کامیابی اول را به دست آورد و از پی یک کامیابی به سوی کامیابی دیگر رفت و در این رهگذر تعرض بر دشمن را متوقف نساخت و از آشفتگی دشمن بهره گرفت و غیره و غیره.
 
برای آنکه قیام کامیاب باشد، باید نه بر توطئه و بر حزب، بلکه بر طبقه پیشرو استوار باشد. این اولا. قیام باید بر اوج موج انقلابی خلق استوار باشد. این ثانیاً. قیام باید بر آن نقطه چرخشی در مسیر تاریخ انقلاب فرازنده استوار باشد که فعالیت صفوف پیشرو خلق به نقطه اوج خود رسیده و تزلزل و تردید در صفوف دشمن و در صفوف یاران سست و دو دل و نااستوار انقلاب شدیدتر از هر وقت باشد. این ثالثاً. با همین سه شرط در طرح ریزی مسئله قیام است که مارکسیسم از بلانکیسم متمایز میگردد.

ولی وقتی این سه شرط جمع باشند، در آن صورت خودداری از رفتار با قیام به کردار یک هنر، معنایش خیانت به مارکسیسم است، خیانت به انقلاب است …

 

انقلاب کارگری و

بلانکیسم بحث "حزب و جامعه" منصور حکمت

اگر منصور حکمت زنده میماند ، نه بعد از این همه سال بلکه در همان ایام ، بعد بحث حزب و جامعه اش ، خود نقاد این نظر غلطش میشد . سیاست و زندگی این فرصت را از او گرفت . سیاست دچار اشتباهش کرد و مرگ نگذاشت که آن اشتباه را تصحیح کند .

بحث قیام و ملزومات آن از دیدگاه مارکسیستی روشن است . قیام سوسیالیستی و ضرورت شرکت و رهبری طبقۀ کارگر در آن .

جمله ای از یک مصاحبۀ منصورحکمت را با نشریه ای که همزمان با بحث حزب و جامعه منتشر شد در اینجا میآورم . این جمله لپ اصلی بحث منصور حکمت بود .

منصورحکمت:
" خب اين طور که شما مىگوئيد اين سه ميليون نفر کشته میشوند. اما واقعيت اين است که عالم سياست، عالم فعالين سياسى است بيشتر.اگر اين سه ميليون نفر جمع شوند و کارى بکنند که حکومت به دست يک حزب سوسياليستى مثل ما بيفتد، قوانين ما و نظامى که از فردايش برقرار میکنيم باعث میىشود که طبقه کارگر بيايد و از حکومتش دفاع بکند ."

خیلی روشن جمله نشان میدهد که در حکومتی که قرار بوده برقرار شود ، دخالت و شرکت طبقۀ کارگر منتفی بوده است .

این بحث با مبانی اصلی مارکسیسم در مورد قیام و انقلاب کارگری جور در نمیآید و صد در صد مغایر با آن است و بلانکیسم جوهر اصلی آن است .

لنین میگوید :

"برای آنکه قیام کامیاب باشد، باید نه بر توطئه و بر حزب، بلکه بر طبقه پیشرو استوار باشد. این اولا" ..."
مارکسیسم و قیام” لنین

و انگلس‏ در سال ۱۸۷۴ تفاوتهاى اساسى بین مارکسیسم و بلانکیسم را اینگونه توضیح داد :

"از برداشت بلانکى نسبت به هر انقلابى به مثابه حمله غافلگیرانه اقلیتى انقلابى این نتیجه طبیعى را میتوان گرفت، که پس‏ از پیروزى چنین انقلابى، الزاما باید دیکتاتورى حاکم شود؛ منتها نه دیکتاتورى همۀ طبقه انقلابى یعنى پرولتاریا، بلکه دیکتاتورى گروه کوچکى که کودتا را به ثمر رسانده است و در ضمن خود نیز پیشاپیش‏ تحت دیکتاتورى یک فرد یا افراد قلیلى سازمانیافته است . "

برنامۀ کمونارهای بلانکیست فراری . انگلس

بهروز شادیمقدم

20.7.2020

 

مارکسیسم و بلانکیسم .

بحثی با رفیق محمود قزوینی

حول مسئلۀ مارکسیسم و بلانکیسم .

 

جدایی و انشعاب در حزب کمونیست ایران اجتناب ناپذیر و قطعی است .

اگر مخالفین راه سازش را پیش گیرند ، خود اولین طعمۀ این سازش خواهند بود .

بعد از اختلاف نظر و جدایی سه دهۀ قبل در درون حزب کمونیست ایران ، رو در رویی امروز در درون این این حزب مهمترین واقعۀ سیاسی درون آن است .
جناحی در مقابل جناح غالب و مسلط ایستاده و دیگر نمیخواهد به سیاست های راست روانه و ناسیونالیستی آن تن در دهد .

بدنۀ اصلی حزب کمونیست ایران دو شقه شده است . کادر های با ارزش این حزب با جناح مخالف هستند . طبعا" نیروی آگاه حزب هم .

حزب کمونیست ایران با سیاست ها و اعمال تا کنونیش یک جریان راست در درون چپ ایران بوده است . راست بودن این حزب به رهبری ابراهیم علیزاده در مقابل با ناسیونالیسم کورد خود را نشان داده و جناح مسلط و پیش برندۀ این سیاست ها تا به حال در اعمال راست روی ها دست اول را داشته است .

رشد مبارزۀ طبقاتی و کشمکش های درونی درون این حزب و حسن نیت های انقلابی و تن در ندادن های بیشتر به ناسیونالیسم از طرف جناح مخالف درون مایۀ وضعیت کنونی بحران و تقابل کنونی درون حزب است .

جناح مقابل رهبری راست ، فاقد لیدر و پیش برندۀ این مبارزه است . صلاح مازوجی مصالحه گر تر از آن است که این موقعیت را داشته باشد . اما بدنۀ این جناح در مقابل راست و تصمیم آن به قصد در کمپ بودن ناسیونالیسم ایستاده است .

عدم لیدر قاطع در این واقعه و هر گونه تردید طبعا" موقعیتی حساس و شکننده ، جهت مصالحه و سازش پیش خواهد آورد .

اگر کار به جدایی و انشعاب بکشد ، از جریان سید ابراهیم چیزی پدید خواهد آمد شبیه دو تشکیلات جدا شدۀ مهتدی و ایلخانی زاده . و بخش باقی مانده ، یک جریان چپ در مرز بندی با احزاب ناسیونالسم در کوردستان .

سرنوشت بخش مخالف این جریان با توجه به قدرت ناسیونالیسم در منطقه چه خواهد بود را سیاست های آن در جوار احزاب خیانتکار و موقعیت ضعیفش در آن میدان تعیین خواهد کرد . اما هر چه پیش آید تقابل و مرز بندی و جدایی این جناح بیاد ماندنی و اصولی خواهد بود . باید از این جناح پشتیبانی کرد .

سازش و با هم ماندن یا جدایی و انشعاب .

جدایی اجتناب ناپذیر و قطعی است . اگر مخالفین راه سازش را پیش گیرند ، خود اولین طعمۀ این سازش خواهند بود .

بهروز شادیمقدم

4.9.2020

 

نه ستایش نه نکوهش .

در مرگ سنت ها .

شجریان و
نقش و جایگاه هنرمند در جامعۀ طبقاتی .

وظیفۀ هنر سنتی مدارا و ستایش و سازش با حاکمیت هست ، محل گلایه و رنجش هم هست ولی عرصۀ تعرض نیست . مدرنیسم است که تعرض را با خود دارد .

جامعه عرصۀ جدال دائمی سنت و مدرنیسم است . اسلام و سنت های موجود در جامعه پا به پای هم عرصه را بر هنر تعرض تنگ میکنند . اسلام سنت را هم برنمیتابد آنجا که این سنت گلایه کند و همراه نباشد .در عصر سرمایه داری سنت ابزار شکست است .

سنت حامل تمکین ها و مدارا و شکست است . سرمایه داری میدان این شکست و نقطۀ پایان این هنر است . عصر دفن این هنر است .

با مرگ سنت در این عصر هنرمند و قهرمانش هم میمیرد . قهرمان سنت ها دیگر قهرمان نیست . ضد قهرمان است و زندگی و هنرش تراژدیک است . عصر سرمایه عصر قهرمانی نیست .

موسیقی سنتی هم هنری مردمیست و مردم را با خود دارد . مردمی دردمند ، شکست خورده ،نوستالوژیک ، مایوس و نیازمند صدایی که بازتاب زندگی حرمان زده شان باشد . تسکین دردشان باشد .

شجریان تجسم برجستۀ این هنر است . از نظر پرنسیپ این نقطه قوت را داشت که در سالهای اخیر از حاکمیت جلاد فاصله گرفت . شخصیتی مودب و با فرهنگ که کوله بار زندگی و هنرش را بر زمین نهاد و این دنیای وارونه را وداع گفت .

 

جدایی و انشعاب در حزب کمونیست ایران اجتناب ناپذیر و قطعی است .

اگر مخالفین راه سازش را پیش گیرند ، خود اولین طعمۀ این سازش خواهند بود .

بعد از اختلاف نظر و جدایی سه دهۀ قبل در درون حزب کمونیست ایران ، رو در رویی امروز در درون این این حزب مهمترین واقعۀ سیاسی درون آن است .
جناحی در مقابل جناح غالب و مسلط ایستاده و دیگر نمیخواهد به سیاست های راست روانه و ناسیونالیستی آن تن در دهد .

بدنۀ اصلی حزب کمونیست ایران دو شقه شده است . کادر های با ارزش این حزب با جناح مخالف هستند . طبعا" نیروی آگاه حزب هم .

حزب کمونیست ایران با سیاست ها و اعمال تا کنونیش یک جریان راست در درون چپ ایران بوده است . راست بودن این حزب به رهبری ابراهیم علیزاده در مقابل با ناسیونالیسم کورد خود را نشان داده و جناح مسلط و پیش برندۀ این سیاست ها تا به حال در اعمال راست روی ها دست اول را داشته است .

رشد مبارزۀ طبقاتی و کشمکش های درونی درون این حزب و حسن نیت های انقلابی و تن در ندادن های بیشتر به ناسیونالیسم از طرف جناح مخالف درون مایۀ وضعیت کنونی بحران و تقابل کنونی درون حزب است .

جناح مقابل رهبری راست ، فاقد لیدر و پیش برندۀ این مبارزه است . صلاح مازوجی مصالحه گر تر از آن است که این موقعیت را داشته باشد . اما بدنۀ این جناح در مقابل راست و تصمیم آن به قصد در کمپ بودن ناسیونالیسم ایستاده است .

عدم لیدر قاطع در این واقعه و هر گونه تردید طبعا" موقعیتی حساس و شکننده ، جهت مصالحه و سازش پیش خواهد آورد .

اگر کار به جدایی و انشعاب بکشد ، از جریان سید ابراهیم چیزی پدید خواهد آمد شبیه دو تشکیلات جدا شدۀ مهتدی و ایلخانی زاده . و بخش باقی مانده ، یک جریان چپ در مرز بندی با احزاب ناسیونالسم در کوردستان .

سرنوشت بخش مخالف این جریان با توجه به قدرت ناسیونالیسم در منطقه چه خواهد بود را سیاست های آن در جوار احزاب خیانتکار و موقعیت ضعیفش در آن میدان تعیین خواهد کرد . اما هر چه پیش آید تقابل و مرز بندی و جدایی این جناح بیاد ماندنی و اصولی خواهد بود . باید از این جناح پشتیبانی کرد .

سازش و با هم ماندن یا جدایی و انشعاب .

جدایی اجتناب ناپذیر و قطعی است . اگر مخالفین راه سازش را پیش گیرند ، خود اولین طعمۀ این سازش خواهند بود .

بهروز شادیمقدم

4.9.2020

 

در حال حاضر سوسیال دمکراسی در شرایط فکری آشفته ای قرار دارد. تا به امروز تزهای مارکس و انگلس بمثابه پایه های استوار تئوری انقلابی پذیرفته شده بودند لیکن اکنون سر و صداهایی از جهات مختلف بلند شده مبنی بر اینکه این تزها ناکافی و کهنه میباشند .

هر کس که خود را سوسیال دمکرات می داند و قصد چاپ ارگان سوسیال دمکراتیک دارد باید دقیقاً نظر خود را درباره این مسئله که به هیچ عنوان تنها سوسیال دمکراتهای آلمان را آزار نمی دهد مشخص سازد.

ما کاملا بر روی اساس تئوری مارکسیستی ایستادگی می کنیم: مارکسیسم برای اولین بار سوسیالیسم را از تخیل به علم تبدیل کرد، پایه محکم برای این علم ریخت و راهی را که برای تکامل بیشتر و ساختمان قسمتهای مختلف این علم باید طی شود را نشان داد.

با توضیح چگونگی استخدام کارگران، اینکه خریداری نیروی کار پوششی است برای به بند کشیدن میلیونها مردم بی چیز توسط یک مشت سرمایه دار، مالکین زمین، کارخانه ها، معادن و غیره، پرده از روی ماهیت اقتصاد سرمایه داری جدید برداشت. نشان داد که چگونه تمام رشد سرمایه داری نوین در جهت برانداختن تولید کوچک به وسیله تولید بزرگ و ایجاد شرایطی حرکت می کند که نظام سوسیالیستی جامعه در آن امکان پذیر و ضروری می گردد. به ما آموخت که چگونه در زیر عادات و رسوم ریشه ای، دسیسه های سیاسی، قوانین پیچیده و تزهای بغرنج مبارزه طبقاتی، مبارزه بین تمام اجزاء طبقات دارا و توده های بی چیز و پرولتاریا که در پیشاپیش بی چیزان قرار گرفته است را تشخیص بدهیم.

وظایف واقعی یک حزب سوسیالیستی انقلابی را روشن ساخت: متشکل نمودن مبارزه طبقاتی پرولتاریا و رهبری این مبارزه که هدف آن تصرف قدرت سیاسی توسط پرولتاریا و سازمان سوسیالیستی جامعه می باشد، نه اختراع برنامه ها برای تغییر رویه جامعه، نه موعظه گوئی در مقابل سرمایه داران و انگل هایشان راجع به بهبود وضع کارگران، نه سرهم بندی کردن توطئه ها.

نقل از "برنامه ما"

(نیمه آخر ۱۸۹۹)

 

نگاهی گذرا به
سیر نزولی کومه له ...

حزب کمونیست ایران (بندر انزلی) اولین جریان مارکسیستی بود که سلطانزاده از رهبری آن در کمینترن بود و این حزب با بلشویکها ارتباط نزدیک داشت . این حزب بدلیل اوضاع سیاسی اجتماعی عقب افتادۀ ایران و نفوذ کمش نتوانست نقشی در جامعه داشته باشد .

 

آیه های قرآن ، آیه های جنایت …

آیه های قرآن دستور به آدم کشی .

اینجا تعدادی از آیه های قرآن که در مورد دستور به آدم کشی و قتل دگر

اندیشانند لیست شده اند تا با این گونه آیات که تعداد قابل توجهی از آیات

این کتاب را تشکیل می دهند آشنا میشویم:

سوره توبه آیه ۱۲۳

یَا

أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ

الْکُفَّارِ وَلِیَجِدُواْ فِیکُمْ غِلْظَهً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ

مَعَ الْمُتَّقِینَ.

ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است!

سوره محمد آیه ۴

فَإِذا

لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا

أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا

فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِکَ وَلَوْ یَشَاء اللَّهُ

لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَکِن لِّیَبْلُوَ بَعْضَکُم بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ

قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ.

چون با کافران روبرو شدید، گردنشان را بزنید.

و چون آنها را سخت فرو فکندید، اسیرشان کنید و سخت ببندید. آنگاه یا به

منت آزاد کنید یا به فدیه. تا آنگاه که جنگ به پایان آید. و این است حکم

خدا. و اگر خدا میخواست از آنان انتقام میگرفت، ولی خواست تا شمارا به

یکدیگر بیازماید. و آنان که در راه خدا کشته شده اند اعمالشان را باطل

نمیکند.

فیلمهای پیاده شدن این دستور قرآن را در بخش جنایات اسلامگرایان مشاهده کنید.

سوره انفال آیه ۳۹ صفحه ۱۸۲

وَقَاتِلُوهُمْ

حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه فَإِنِ

انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ .

با آنان نبرد کنید تا دیگر فتنه ای نباشد و دین همه دین خدا گردد پس اگر باز ایستادند ، خدا کردارشان را می بیند.

سوره احزاب آیه ۶۱ صفحه ۴۲۷

مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلًا.

اینان لعنت شدگانند. هرجا یافته شوند باید دستگیر گردندو به سختی کشته شوند.

سوره مائده آیه ۳۳

إِنَّمَا

جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی

الأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ

أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ

ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَهِ عَذَابٌ

عَظِیمٌ.

سزاى کسانى که با [دوستداران] خدا و پیامبر او مىجنگند و در زمین به فساد مىکوشندجز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلافجهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند این رسوایى آنان در دنیاست و درآخرت عذابى بزرگ خواهند داشت

فیلم پیاده شدن این قانون اسلامی را از اینجا ببینید – قطع کردن دست و پا طبق دستور قرآن

سوره مائده آیه ۳۸

وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَهُ فَاقْطَعُواْ أَیْدِیَهُمَا جَزَاء بِمَا کَسَبَا نَکَالاً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.

و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه کردهاند دستشان را به عنوان کیفرى از جانب خداببرید و خداوند توانا و حکیم است. فیلم پیاده شدن این قانون اسلامی را از اینجا ببینید. – شکنجه، دست قطع کردن در عرا

وره التوبه آیه ۲۸ صفحه ۱۹۲

یَا

أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ

یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَـذَا وَإِنْ

خِفْتُمْ عَیْلَهً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء

إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ.

ای

کسانی که ایمان آورده اید، مشرکان نجسند و از سال بعد نباید به مسجد

الحرام نزدیک شوند، و اگر از بینوایی میترسید، خدا اگر بخواهد به فضل خوش

بی نیازتان خواهد کرد. زیرا خدا دانا و حکیم است.

سوره التوبه آیه ۲۹ صفحه ۱۹۲

قَاتِلُواْ

الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ

یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ

الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَهَ

عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ.

کسانی

را از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که

خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند بکشید، تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند.

سوره النساء (زنان) آیه ۸۹ صفحه ۹۳

وَدُّواْ

لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَاء فَلاَ تَتَّخِذُواْ

مِنْهُمْ أَوْلِیَاء حَتَّىَ یُهَاجِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَإِن

تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدتَّمُوهُمْ وَلاَ

تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِیًّا وَلاَ نَصِیرًا.

دوست

دارند همچنان که خود به راه کفر میروند شما نیز کافر شوید تا برابر گردید.

پس با هیچ یک از آنان دوستی مکنید تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند. و

اگر سر باز زدند در هرجا که آنها را بیابید بگیرید و بکشید و هیچ یک از آنها را به دوستی و یاری برمگزینید

سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه ۱۲ صفحه ۱۷۹

إِذْ

یُوحِی رَبُّکَ إِلَى الْمَلآئِکَهِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُواْ

الَّذِینَ آمَنُواْ سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُواْ الرَّعْبَ

فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ کُلَّ بَنَانٍ.

و

آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. شما مومنان را به

پایداری وادارید. من در دلهای کافران بیم خواهم افکند. بر گردنهایشان

بزنید و انگشتانشان را قطع کنید

سورهُ توبه آیه ۵ صفحه ۱۸۸

فَإِذَا

انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ

وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ کُلَّ

مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَهَ وَآتَوُاْ الزَّکَاهَ

فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.

پس چون ماههای حرام به سر آمد آنگاه مشرکان را هر جا یافتید به قتل رسانید.

و آنها را دستگیر و محاصره کنید . و هر سو در کمین آنها باشید. چنانچه

توبه کردند و نماز به پای داشتند و زکات دادند پس از آنها دست بدارید. که

خدا آمرزنده و مهربان است.

سوره توبه آیه ۱۲ صفحه ۱۸۹

وَإِن

نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِی

دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّهَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ

لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ.

اگر پس از بستن پیمان، سوگند خود شکستند و در دین شما طعن زدند، با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست، باشد که از کردار خود باز ایستند

سوره ماده گوساله(بقره) آیه ۱۹۱ صفحه ۳۱

وَاقْتُلُوهُمْ

حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ

وَالْفِتْنَهُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ

الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِن قَاتَلُوکُمْ

فَاقْتُلُوهُمْ کَذَلِکَ جَزَاء الْکَافِرِینَ.

هرجا که آنها را بیابید بکشید

و از آنجا که شما را رانده اند، برانیدشان، که فتنه از قتل بدتر است. و در

مسجد الحرام با آنها مجنگید مگر آنکه با شما بجنگند. و چون با شما جنگیدند

بکشیدشان که این است پاداش کافران.

۱۴۰۴ آذر ۲۰, پنجشنبه

 

منصور حکمت مروج مارکسیسم در ایران بود .

رفیق حسن ، کاری به مورد مناقشه ات ندارم . اما نوشته اید که : " باور کنید منصور حکمت یک ژورنالیست بیش نبود. " ، این اظهار نظر یک کم بی انصافی است . منصور حکمت مروج مارکسیسم در ایران بود .

Hassan Maarefipour :

دریغا که این نقد آبکی امروز شامل خود کمونیسم کارگری می شود!

این خزعبلات را اینقدر تکرار کردید، که حتی کسانی که ممکن است یک سمپاتی به بخشی از نظریات حکمت داشته باشند، از او بیزار‌ می شوند.

به جای تکرار این خزعبلات و ناله و شکایت ها چهار حرف درست حسابی بزنید و یک موضع مارکسیستی اتخاذ کنید. این سیاست درویشی را کنار بگذارید و مستقل بیاندیشید. باور کنید منصور حکمت یک ژورنالیست بیش نبود. نه تئوریسین بود، نه درافزووده یی به مارکسیسم داشت و نه هیچ وقت توانست رابطه یی هارمونیک و استتیک بین متون ژورنالیستی خود برقرار کند. مثلا نوشتن یک متن تا این حد نازل و بی مایه چه نیازی به فکر کردن دارد، که شما به جای اینکه خودتان بنویسید، از زبان حکمت آن را بیان کنید؟! واقعا این احزاب اپوزیسیون ایرانی حتی یک کادر و عضو جدی پرورش ندادن، فقط درویش پرورش دادند. واقعا زشته. از تو یکی بعیده نسرین بعد از سی و چند سال مبارزه، مدام به این خزعبلات رجوع کنی به جای اینکه حرف خودت را بزنی. اگر یک متن فلسفی و تئوریک بود، من می‌گفتم بله باید بهش رجوع کرد، اما این درد دل و ناله و شکایت است. پچ پچ پشت سر این و آن است. ول کنید، می خواهید دخالت پلیسی در کانال تلگرام‌ هفت تپه و اعتصاب شکنی را از زبان حکمت توجیه کنید؟ نمی توانید! ما این اجازه را بهتون نمی دهیم.

بهروز شادیمقدم :

رفیق حسن ، کاری به مورد مناقشه ات ندارم . اما نوشته اید که : " باور کنید منصور حکمت یک ژورنالیست بیش نبود. " ، این اظهار نظر یک کم بی انصافی است . منصور حکمت مروج مارکسیسم در ایران بود .

Hassan Maarefipour :

حرفی در این نیست. اما یک مروج مارکسیست میتواند یک ژورنالیست باشد. او نه تئوریسین بود و نه فیلسوف و نه رابطه ی هارمونیک بین نظراتش برقرار بود. به همین دلیل بود که همیشه تحت تاثیر شرایط نظرش را عوض می کرد.

بهروز شادیمقدم :

نمیشود هم مروج مارکسیسم بود و هم داوری کرد که "یک ژورنالیست بیش نبود." و غیر مورد بحث حزب و جامعه کجا نظرش را عوض کرد ؟

Ali Kalantari :

مروج زیگزاگ زدن های خط خودش بود و کپی برداری عالی

بهروز شادیمقدم :

استدلال کن . برای زیگزاگ زدن ها و کپی برداری .

۱۴۰۴ آذر ۱۹, چهارشنبه

 

اتحاد بر مبنای مارکسیسم .

اتحاد هر گروهی با نظرات مختلف که مبنای نظری آنان در وهلۀ اول تجدید نظر در مارکسیسم و مبانی اصلی آن است و اکنون مجددا" بر مبنای اتحادی دیگر به نام کمونیسم هم تناقض است و هم غیر ممکن .

چپ بر اساس عدول و دور شدن از مارکسیسم شکل گرفته و به گرایشات مختلف تقسیم شده است . این دور شدن تجدید نظر طلبی و رویزیونیسم ویرانگر بوده و اکنون برای هر اتحاد و ائتلافی باید ابتدا بر علیه این رویزیونیسم مبارزه کرد .

تشکیل جلسات برای اتحاد در گام اول پایبندی به مارکسیسم را طلب میکند . گنجاندن هر ماده و تبصرۀ دیگری در گام اول گریز از پاسخگویی به مشکل و معضل غالب بر افکار آن جمع است .

موفقیت در فرموله کردن آئین نامه ها در پیشبرد یک اتحاد کاری فرمالیته است که در جریان مبارزه و در بطن حوادث این اتحاد چون مبنای نظری مستحکمی ندارد همچون حبابی باد میشود و به هوا میرود .

افراد و گروه هایی که بدرستی از چپ جدا شده اند و خواهان پیشروی امر مبارزۀ طبقاتی و هر اتحادی با هم هستند ، ابتدا باید خود به مارکسیسم و مبانی آن ملحق شوند . این اصولی ترین و درست ترین راه برای هر اتحاد و پیشروی مارکسیسم خواهد بود .

۱۴۰۴ آذر ۱۸, سه‌شنبه

 

چپ در تنگنا !

 
جنبش جوان و جاری موجود در جامعه با رادیکالسم انقلابی ، رنسانس و سکولاریسمش ، چون سیلی بی امان افکار و آرای موجود در جامعه و در احزاب را زیر و رو کرد . همه را شست . برد و در گوشه ای گذاشت .

توده های عقب مانده ، احزاب سنتی با دنیایی پر از خرافات و افکار دست و پاگیرشان ماندند و نظاره گر این سیل شدند . شک ناشی از این سیل در حرکت ها و بی حرکتی هایشان را میتوان مشاهده کرد .

چپ در جنبش کنونی نیست و وجود ندارد . وجود افراد مستقل و تک و توکی دارای افکار چپ در رویدادها مد نظر ما نیست . چپ یک جریان فراموش شده و به تاریخ پیوسته است . نسل جوان هم با این جریان نه آشناست و نه تمایلی بدان دارد .

 
میماند چپ خارج کشور ، باقی ماندۀ احزاب دوران قیام و بعد آن . با عمری کلنجار رفتن با خود و دیگران . منزوی و در خود فرو مانده . بریده شده از مارکسیسم ، بخشا" جذب و مجذوب شدۀ سوسیال دموکراسی غرب و یا با شعار های شورایی و ... و عمدتا" حاشیه نشین و منفعل و خسته . بی برنامه و بی حرف . اما سرنگونی طلب .

 
این چپ فرصت طلبانه و بی صدا مارکسیسم و اصول اصلی آنرا حذف کرد و خود به صورت موجود دیگری در آمد که میبینیم .

 
نمیشود در عمل و بدون نقد ، هم بر علیه مارکسیسم بود و هم خود را کمونیسم نامید . یک بام و دو هوا !

به اصطلاح کمونیست هایی چون استالین (بعد مرگ لنین) ، مائو ، کاسترو ، چه گوارا ، انورخوجه و ... همین کار را کردند که بنام کمونیسم که منبع تبلیعات سرمایه داری بر علیه کمونیسم و تنفر مردم از آن شدند .

کسی که به مثابه یک کمونیست در صحنۀ مبارزه ظاهر میشود ، ابتدا باید نظر و موضع خود را در قبال مارکسیسم به روشنی بیان کند .

 
برای ختم کلام :

مارکس میگوید :
" این سوسیالیسم ، اعلان انقلاب مداوم است . دیکتاتوری طبقاتی پرولتاریا است ، بمثابه پله ای ضروری برای گذار به سوی محو اختلافات طبقاتی بطور کلی ، محو کلیه روابط اجتماعی متناسب با این روابط تولیدی و دگرگونی همه افکاری که از این روابط اجتماعی برمیخیزند . "
مارکس ، مبارزه طبقاتی در فرانسه _ ١٨٥٢-١٨٤٨

 
لنین هم در دولت و انقلاب آورده است :
"کسی که فقط مبارزه طبقاتی را قبول داشته باشد هنوز مارکسیست نیست و ممکن است هنوز از چهارچوب تفکر بورژوایی خارج نشده باشد. محدود ساختن مارکسیسم به آموزش مربوط به مبارزه طبقات ، به معنای آن است که از سروته آن زده شود و مورد تحریف قرار گیرد که برای بورژرازی پذیرفتنی باشد . مارکسیست فقط کسی است که قبول نظریه مبارزه طبقاتی را تا قبول نظریه دیکتاتوری پرولتاریا بسط دهد . "
 
لنین ، دولت و انقلاب

 
یادداشت‌ها …(30)
بهروز شادیمقدم
10.12.2022

+ حکومت فاشیستی بی مهابا اسرای مبارز را اعدام میکند . کشتن و ترور انقلابی مزدوران رژیم جواب این جنایات است .

+ در این شرایط وظیفۀ انقلابیون کشتن و ترور مزدوران است . کشتن و فقط کشتن .

+ در شرایطی که دشمن میکشد و قتل عام میکند ، دیگر فقط حضور در خیابان و تحصن و اعتصاب و ... مبارزه نیست ، نرمش است .

+ با تضعیف جنبش خیابانی دشمن تاخت برداشت . نباید قلادۀ گردن رژیم ملاء ها را شل کرد .

 

 

“پیامبر مسلح “،“پیامبر بی سلاح “،“پیامبر مطرود”
زندگی و بیوگرافی سیاسی تروتسکی .

نویسنده : ایزاک دویچر
مترجم : محمد وزیر

“پیامبر مسلح “عنوان اولین جلد از مجموعه‌ای سه جلدی است که طی آن زندگی سیاسی تروتسکی بررسی میشود .در این جلد عمدتا به مراحل رشد و شکل‌گیری تفکرات انقلابی تروتسکی, و نقش تروتسکی در برپایی و پیروزی انقلاب 1917 روسیه اشاره شده است .

علاوه بر آن در این کتاب درباره مبارزات تروتسکی با حکومت تزاری روسیه, تبعید به سیبری, فرار از سیبری, زندانی شدن, تشکیل حزب بلژیک, و رهبری انقلاب روسیه, مطالبی ذکر گردیده است .نگارنده در این کتاب, فعالیت‌ها و همکاری تروتسکی را با لنین و استالین در راه پیروزی انقلاب شرح میدهد .

“پیامبر بی سلاح “عنوان دومین جلد از زندگی‌نامه تروتسكی است كه از واپسین لحظات پیروزی انقلاب (1917) شروع میشود و تا تبعید تروتسكی از اتحاد شوروی در سال 1929به پایان میرسد .نگارنده در این جلد، بخشی از زندگی تروتسكی را بررسی میكند .
بدین ترتیب كه وی اندك اندك با سیاست‌های دولت انقلابی به مخالفت برخاسته و از آن فاصله می‌گیرد .انتقادات تروتسكی از فساد بوروكراسی در حكومت استالین و محكوم كردن دولت كارگری، خشم استالین را برانگیخت و در پایان باعث تبعید تروتسكی گردید .

خوانندگان در این جلد عمدتا با این موضوعات آشنا میشوند : نبرد سرنوشت ساز 1926تا 1927، تروتسكی در 1924میلادی در قفقاز، درگیری‌های لفظی لنین با تروتسكی، بیمار شدن تروتسكی، جنبش مردم گرجستان، بحران آلمان در سال 1923، دیدگاه‌های تروتسكی درباره دهقانان، شروع تصفیه‌های استالینی، اخراج تروتسكی از حزب كمونیست به علت برانگیختن تظاهرات ضد انقلابی علیه دولت كارگری و مانند آن .

“پیامبر مطرود” (جلد سوم) پایان بخش کتاب سه جلدی (ایزاک دویچر) است که وی آن را درباره زندگی و فعالیت‌های سیاسی تروتسکی به رشته تحریر درآورده است .دویچر در این کتاب نشان میدهد که چگونه تروتسکی در زمان حکومت استالین ( 1929تا 1940) به مخالفت با سیاست‌های خودکامانه و پلیسی استالین برخاست و به مثابه نماد مخالف استالین در شوروی مطرح گردید .

وی اذعان میدارد’ : برای بررسی این مرحله از تاریخ زندگی تروتسکی, مجبور به بیان حوادث مهیب اجتماعی و سیاسی نظیر :آشوب‌های صنعتی ساختن و اشتراکی کردن در اتحاد شوروی, تصفیه‌های خونین, درهم شکستن جنبش‌های کارگری آلمان و اروپا, شروع جنگ جهانی دوم شده و نقش هر یک از آنها را در مخالفت تروتسکی با استالین بیان کند .

’دویچر علاوه بر آن, در این کتاب با مروری بر برنامه‌های متعددی که بین تروتسکی و خانواده وی مکاتبه شده, به بخشی از زندگی خصوصی و فشارهای متعددی که بر خانواده تروتسکی وارد شده اشاره میکند .نگارنده در این جلد اساسا زندگی تروتسکی را در زمان تبعید او به مناطقی چون :جزیره پرینکیپو, ترکیه, مکزیک, آلما آتا بررسی کرده نشان میدهد که تروتسکی تا آخرین لحظات مرگ خویش دست از فعالیت‌های سیاسی و مخالفت با استالین دست برنداشت .

منبع : صفحه اینترنت .


۱۴۰۴ آذر ۱۵, شنبه

 

 

ما کی هستیم و چه میخواهیم !
دو اصل اساسی حول تشکیل کنفرانس ها .

مامیگوئیم "پیش از اَنکه متحدشویم و برای اَنکه متحد شویم ابتدا بطور قطع و صریح لازم است خط فاصلی بین خود قرار دهیم . " لنین

در شرایط کنونی و بنا به ضرورت کنفرانس هایی از طرف افراد و گروه های سیاسی برای پیشبرد اهداف کمونیستی تشکیل شده و میشود .

برای اینکه این اقدام نتیجه بخش باشد و ائتلاف و اتحادی واقعی صورت گیرد ،قبل از هر چیز به دو سئوال اصلی باید جواب داد . ما کی هستیم و چه میخواهیم !

گریز از این سئوال و جواب تشکیل کنفرانس ها را به امری غیر لازم و فرمالیته تبدیل خواهد کرد .

تصویری از دنیای کنونی و ما .

در نظر بگیرید در دنیای درهم برهم نظری حاکم بر دنیا در گوشه ای طیف چپ ها با پرچم هایشان صف کشیده اند . در میان این طیف و پرچم هایشان که زیاد هم هست ، پرچم ما کور مانده و ناپیداست . طنین صدای ما در بحبوحۀ این همه پرچم و جریان که خود را منتسب به کمونیسم میدانند در اوضاع کنونی مشکل و تقریبا" بی پژواک خواهد ماند .

خود چپ با سیاست ها و افکارش یکی از عاملین اصلی این وضعیت و انزوای کمونیسم است . بنا بر این چپ ها على العموم از نظر ما کمونیست نیستند .

شاید بعضی ها مطرح کنند که در بین گروه و سازمان ها کمونیست هایی هم پیدا میشود . خب اگر اینطور است چرا به آنها ملحق نمیشویم و اینجا هستیم !

مارکسیسم را در جای اصلیش قرار دادن وظیفۀ بزرگ و خطیر ماست .

ما کی هستیم .

ما ها اکثرا" منتقدین چپ غالب هستیم . مرز بندی جدی مان با این چپ یکی از اصل هاست . کمونیستیم و اهداف و برنامۀ ما هم مشخص است .

نظرات و افکار بنیانگذاران و آموزگاران مارکسیسم ( مارکس ، انگلس و لنین ) راهنما و این ها افکار و قطب نمای راه ماست .

چه میخواهیم !

کمونیسم و جامعۀ برابر و آزادی هدف ماست .
در تشریح رسیدن به این هدف در ابتدای مانیفست و کمونیسم مارکس آمده است که در فاصلۀ دو نظام سرمایه داری و کمونیسم دوران گذاری وجود دارد که شرط لازم جهت رسیدن به دنیای کمونیسم است .

سوسیالیسم و دولت کارگری این حلقۀ واسط است .
دولت کارگری یعنی بر پایی دیکتاتوری پرولتاریا .

بهروز شادیمقدم

7.12.2022

  سلطنت طلبان و جنبش آزادیخواهی ایران . جنبش آزادیخواهی ایران در مقابله با حکومت با لمپنیسم و عقب ماندگی سیاسی موجود در جامعه یعنی سلطنت طلب...